هنوز زندگی

فروغ میگه: آه ای زندگی! منم که هنوز با همه پوچی از تو سرشارم...

هنوز زندگی

فروغ میگه: آه ای زندگی! منم که هنوز با همه پوچی از تو سرشارم...

روز بیست و هشتم از چله‌نویسی:‌ وقتی صادقانه حال حرف زدنم نداری:)

تا دوازده شب یه‌جایی گیر بودم.‌کلیم به خودم فحش و فترات دادم که چرا خودمو تو همچین موقعیتی گیر انداختم.‌اما خب دیگه انداخته بودم. یعنی هفت از خونه زدم بیرون و پنج ساعت به فنا رفت:/

نمیخوام زیاد وارد چندوچونش بشم که مفصله خیلی. فقط اینو بدونین که رسمامخدوم بی‌عنایت بودم . بگذریم. قبلش یه چندساعتی کار کردم و بینشم با این برنامه‌ی جدید که قشنگ شَل و پَلَم می‌کنه یه جست و خیزیم داشتم. 

برای ناهار قرمه سبزی پختم و واقعنم خوب شد. فقط یه کمی تو خوردن زیاده‌روی کردم که اونم فدای سرم. گوشت بشه بچسبه به جاهایی که ملت با ژل و فیلر قلمبه می‌کنن:)) والا. 

دوسه روزه اینقدر خبرای عجیب از مریضی و مرگ آشناهای دور و نزدیک می‌شنوم که قشنگ رد دادم. طرف، هم‌سن و سال من، پول از پارو بالا‌میبره و ماشین چندمیلیاردی و خونه ی چندده میلیاردی و داستان، از زیر عمل قلب بیرون نیومده. فی‌الواقع رفته کما و بعد هم هیچ وقت برنگشته. 

یاد داستان زندگی مارال اشکواری افتادم تو پادکست رختکن بازنده‌ها. جدی چیه این زندگی؟ به موییم حتی بند نیست. رسما به هیچی بند نیست. 

یکی از فامیلامون صحیح و سالم و قبراق، طی یه روز تشخیص سرطان کلون گرفت و بعدم متاستاز و زیر یه ماه از دنیا رفت. بعد اون‌وقت من میشینم اینجا قصه‌ی حسین کرد شبستری میخونم که ال و بل. بابا آدمیزاد و زندگیش خیلی شخمی‌تر ازین حرفاست. خیلی. 

دیگه زیاد حرف زدم. برم بخوابم که فردا روز دشواری در پیشه. 

نظرات 6 + ارسال نظر
لیمو دوشنبه 30 بهمن 1402 ساعت 10:32 https://lemonn.blogsky.com

اونی که صادقانه حال ادامه زندگی رو هم نداشت ازدواج کرد! در ادامه رفتم سرطان کلون رو سرچ کردم و مثل اغلب اوقات حس میکنم منم مبتلام و دیگه آخرامه.

آره دیگه رفت واسه ادامه کمکی آورد:))
نه بابا خدا نکنه

محبوبه یکشنبه 29 بهمن 1402 ساعت 23:03

نوشتن و خوندنت، مثل مدیتیشن آخر شبه، بنویس برامون، نسیم قصه گو

من الان تو مرز غش و ضعفم با این کامنت

باغبان یکشنبه 29 بهمن 1402 ساعت 16:11

الان دارم پادکست رو گوش میکنم.
قسمت ما جای دیگری باریدی ما شانس نداشتیم هستم.

دیدی چه خوبه

باغبان یکشنبه 29 بهمن 1402 ساعت 09:55

روحشون شاد.
امیدوارم امروز دیگه بتونم این قسمت پادکستو گوش کنم!
مواظب خودتون باشین.
نه اصلا آللاها تاپشیرام مواظبتون باشه شما راحت باشین.

خیلی ممنونم باغبان جانم

سوری یکشنبه 29 بهمن 1402 ساعت 09:12 http://Sutime.blogsky.com

سرطان کلون یهو نیست. همه باید تو چهل سالگی انجام بدن اگه پولیپ باشه بردارن وگرنه سرطانی میشه. افراد که خونریزی مقعد و یبوستی هستند زودتر. فوبیا نگیر عزیزم. ولی ی چی بگم اینقدر وحشتناکه زودتر رفت درد کمتر کشید. منم دکترم گفته باید انجام بدم. فقط اضطرار نیست ولی بایدی هست
برای همین چارلی چاپلین میگه بی خیال نداشته ها از امروز لذت ببر فردایی ممکنه نباشه

نه خب حتما علائمی داشته ولی متوجه عمق فاجعه نبوده. بعدم که تشخیص سرطان دادن.
نه من کلا از مردن و این داستانا زیاد نمیترسم. بیشتر زندگی برام ترسناکه

رضوان یکشنبه 29 بهمن 1402 ساعت 03:43 http://nachagh.blogsky.comy

عمر با عزت و سرشار از شادی و بالندگی نصیبت باد

برای شما هم رضوان عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد