دو روزه بالاجبار و بالاکراه و به دلیل،گرفتاریای زندگی، هشت صبح بیدار میشم. شبا این موقع که میشه بدنم سیس باشگاه پنج صبحیارو برمیداره:) یعنی جوری آش و لاش خستهم که مگو و مپرس. مدامم به خودم میگم خب صبح زود بیدار شدم، حق دارم:))
خلاصه هیچی دیگه این وضع روزگار هنوز بیوتیتونه. کلی کار بیرون داشتم و یه بخش اعظمیشم انجام شد. البته انجام شد که چه عرض کنم، بهتره بگم پیگیری شد:/
تنها کاری که واقعا انجام شد یه کار اداری کوفتی بود. این کوفتی، اون کوفتیی نیست که همیشه ازش حرف میزنم. اون یه دمل چرکی مزمنه:) این یه سرماخوردگی طور بود که برطرف شد.
کار دیگهای که به سرانجام رسید، ترمیم ناخونام بود. بعد از گندی که ناخن کار قبلی زده بود و بعد از برگشت شکایتآمیزم، بازم گند زد، گفتم اگه کلاهمم بیفته دیگه پامو تو اون آرایشگاه نمیذارم و نذاشتم.
آرایشگاه قبلیو به خاطر مدیریتش دوست داشتم که کم کم از دوست داشتنم پشیمون شدم. بدینسان که دیدم کلا تو مجموعهش یه آدم خبره و حرفهای یافت نمیشه. خودش فقط تو کار مو و رنگ خوب بود و بس. بقیه رسما داغان بودن.
خلاصه هیچی دیگه امروز رفتم یه مجموعهی خیلی چیتان پیتان. کار ناخونشون که واقعا خوب و ترو تمیز بود. منم این بار فقط یه بیس خالی زدم. بیحالترین رنگی که یه ناخون میتونه داشته باشه:)
یعنی میخواستم فرنچ کنم اما دیدم خب دفعهی قبلیم فرنچ کردم. بعدم فرنچ خیلی اداییه. خیلی زود لک و پک میشه. زینرو فقط یه رنگ بیس زدم بدون هیچ خط و طرحی:) اولشم یه کم یجوری بودم. اما بعد دیدم خیلی بهتره اینجوری. کلا انگار فقط ناخونات مرتبه و تر و تمیز.
گزارش مبسوطی دادم از ناخونام:) بقیهی اعضا و جوارحم طفلیا مورد تبعیض واقع شدن. الیته فردا واسه دندونامم وقت گرفته. یه دندونم که پرکردگیش توسط سوهان عسلیا به فنا رفت . چند روزه موقع نفس کشیدنمم درد میگیره حتی. اینو که درست کنه میخوام خودمو مهمون یه جرمگیری و بعدم یه بیلیچینگ بکنم.
یه دکتر زیبایی هم رفتم راستی. ازینا که لیفت شقیقه و این داستانا تو دستور کارشونه. یه ضرب و تقسیمی کرد و عدد ۱۷۱ میلیونو گذاشت جلوم. گفت لیفت شقیقه و گونه می کنم برات و خط اخمتم میفرستم به دیار باقی.
منم گفتم اگه این مقدار پول داشتم، قاعدتا میزدم به یه زخمی نه این که بدم تو ابرومو برام بندازی بالا بالا:) هیچی دیگه دست از پا درازتر برگشتم خونه. واقعا،با خودم چه فکری کردم که رفتم واسه ویزیت؟ فیالواقع من پیش خودم گفته بودم ته تهش میشه پنجاه، شصت میلیون، اونم جهنم و ضرر، جور میکنم. اما نه اینقدر خدایی.
گذشته ازین داستانا فعلا بتونم دندونامو رتق و فتق کنم، کلی کارو جلو انداختم. لیفت و مابقی اونقدر اهمیت ندارن.
میبینم دلتنگ همسایههام شدین:)) اگه از احوالات من در موردشون بخواین بدونین، باید بگم که قصد دارم یه جلیقه انتحاری ببندم به خودم و خیلی نمادین جلوی در طبقهاول ، ضامتو بکشم. البته همین حسو نسبت به طبقه سوم وسواسیمم دارم. در مورد طبقهی چهارم و شلختگیشون باید ده جلد رمان نوشت اصلا.
اون خانوم همسایه هم کماکان با شوهرش دعوا می کنع و سر درس و مشق خون دوتا دخترشو کرده تو شیشه . وقتی به کوچیکه املا میگه، اینقدر به بچه فحش میده که به نظرم مدرک دکترا هم ارزش این همه فحش شنیدنو نداره. چه برسه به کارنامه قبولی دوم دبستان.
کاش میشد یه انتحاری هم جلوی در خونه اونا بزنم:) اما خب چون من یه جون بیشتر ندارم، فلذا نیازمندداوطلب بستن جلیقهی انتحاری هستیم. باور کنین جنت مکان میشین با این کار. زینرو که خلقیو از عذاب میرهانین:))
دیگه چی؟ دیگه همین. من برم که فردا بازم روز شلوغیه. فردا که رد بشه، کل پنج شنبه و جمعه از زیر پتو بیرون نمیام. حالا ببین کی گفتم:)
همتت زیاده که میری دنبالشون. من اینقدر اینرسی ام زیاده، واقعا شورش در اومده.
بارها هم به خاطرش لطمه خوردم ولی درست بشو نیستم. از اونور خدا نکنه کاری و شروع کنم، دیگه ول کن نیستم
نشستم تنهایی به اون که گفتی « با تیپا انداختمش بیرون» می خندم، خیلی باحال بود
همتمم اونقدر زیاد نیست یهو جوگیر میشم و خوره زیر بغل راه میفتم
بعدم با پوز میرم تو دیوار
مجبور بودم با چک و لقد و تیپا بندازمش بیرون. صد و هفتاد تومن پول، دو هفته ورم و کبودی، یه ماه غذای آبکی و مراقبتای ویژه و از همه بدتر بیهوشی کامل
این مطلب تون خیلی قشنگ بود چون دغدغه های ملوس داشت.من نیز اگر پول بخوام خرج کنم ،دندونام واجب تره تا لیفت ابرو و گونه.
شما یه پارچه نظم و زیبایی و مرتبی تو خودت و دور و برت ایجاد می کنی .زنده ای و زندگی خوب می کنی.مرحبا
چه کیف کردم از این کامنتتون رضوان جانم.
امروز فعلا برم این دندون دردمو ساکت کنم از همه واجب تره
من این هفته دو روز ساعت پنج بیدار شدم، چون شب اینقدر خسته بودم که نرسیدم فکر نهار بچه باشم و البته روزهای دیگه هم یک ربع به شش پا میشم. خوش به حالت که هشت، صبح زوده
اون روز توی آرایشگاه دختره داشت صحبت می کرد که می خوام برم چشم گربه ای عمل کنم، واقعا داشتم دیگه شاخ درمیاوردم. بعد رفتم سرچ کردم دیدم چقدر آدم مشهور و غیرمشهور این کار و کردن و من اصلا نمی دونستم چی هست.
یعنی اگه ابروهام همیشه مرتب باشه و ضدآفتاب بزنم، فکر می کنم چقدر به خورم رسیدم.
یعنی اختلاف استاندارد زیبایی تا کجا.
البته من تو این زمینه واقعا عقبم اما این همه دستکاری تو صورت برای همه بالاخص دختر بیست ساله، لازم نیست.
امیدوارم کارهای زیبایی به خوبی برات پیش بره.
خسته نباشی ساراجانم
والا من که وقتی یه چیزی خورهاش میفته تو جونم، ول کنم نیست تا برم یه انگولکی بکنم اون چیزو. یکیشم همین ویزیت دکتر جراح پلاستیک بود.
گفتی چشم گربهای
منشیای این دکتره همون اول کار یه برگه میذاشتن جلوت که امضا کنی قرار نیست نتیجه جراحی چشم گربهای و پوست بدون چروک و .... باشه. انگشتم باید میزدی تازه مثل رای گیری
من که به دلیل گرونی کار و نیز دوره نقاهت طولانی و پرستار نداشتن کلا خورهاش از جونم بیرون رفت
یعنی با تیپا انداختمش بیرون
وای یعنی به آرایشگر ایدهآل من خیانت کردی!؟!
حالا لطفاً تند تند برو رنگ و کوتاهی پیشش من دلم برایش تنگ نشه
نه دیگه رنگ و کوتاهیم میرم همینجای جینگولی مستون. دیگه اون آرایشگاه منو از دست داد
ناخن نو مبارک
چه خبرررررره ؟؟؟
واقعا هزینه ها اینجوریه ؟؟؟
من اگه میدونستم انقد درمیارن زیبایی ها غلط میکردم بیام رزیدنتی بخونم، میرفتم دنبال کارای زیبایی
یه جلیقه ببیندی کل ساختمون میره رو هوا عشقم
عوا راس میگیا:) کل کوچه میره رو هوا اصلا. پس داوطلب انتحاری نیاز نداریم یه خیّر یا چند نیکوکار جهت گردن گرفتن امور لیفتینگ نیازمندیم:)))
اگه رفته بودی الان من ابرو و گونهمو قسطی میسپردم دستت جهت بالااندازی