هنوز زندگی

فروغ میگه: آه ای زندگی! منم که هنوز با همه پوچی از تو سرشارم...

هنوز زندگی

فروغ میگه: آه ای زندگی! منم که هنوز با همه پوچی از تو سرشارم...

تمام خانه سکوت و تمام شهرصداست ازین سکوت گریزان ازآن صدا بیزار

عنوانی که گذاشتم یه بیت از غزل فاضل نظریه. قشنگ شرح حال منه. بله درست فهمیدین‌. من هنوز تو عالم گل ناله و زنجموره ام. یعنی به شدت غمگینم و هم چنان در حال غمگساری و تیمار خودمم. البته که خب کار و بار از امروز شروع شد.‌منم که ناگزیرم از کار. مرخصی خویش فرمامم گذاشتم واسه همون اواخر آبان و اینا. یه هفته ای برم جنوب.  البته امیدوارم این تصمیمم جزو اون سستا و متزلزلا نباشه. 

طوری که آذر برسه و من بیام بگم آره دیدم جمع آوری اقصی نقاط بدن کار سختیه و همین جوری به زندگی نباتی خودم ادامه میدم و یکجانشین و کَپَک زده و خزه ه بسته به در نگاه می کنم و با دریچه آه می کشم:)

از من بعید نیست اصلا. هرچند واقعا قصد جدی دارم و هنوز تزلزلی توش ایجاد نشده حالا تا بعد! 

خلاصه که امروز کار کردم اساسی با همه ی خستگی و بیحالی عجیبم. یجوری که الان حس می کنم یه تریلی  از روم رد شده و قشنگ له و لوردم. سردرد هم دارم. یه لقمه نون از زیر پای فیل درمیاد . از زیر رشته کوه هیمالیا اصلا:)

غذا و استراحتمم قشنگ سرجاشه. دیروز ورزش مفصل و پر مناسکی  انجام دادم. فردا هم تو برنامم ورزش هست. برنامه کاری فردا  نه زیاد سنگینه نه زیاد سبک. اما الان با این حال و روزم بهش نمیتونم اصلا فکر هم بکنم. یجوریم که رضا صادقی توم فریاد میزنه وایسا دنیا میخوام پیاده شم و این صوبتا.‌

دیگه ملالی نیست جز همین ملالهای همیشگی .‌ الانم پاهاما دراز کردم و  دارم انگور ولایتمونو میخورم. دوباره یه محموله جدید رسیده و همین طور برکته که این آخر تابستونی به خونه ی کوچیکم باریدن گرفته:) 

عکس انگورو میذارم بی که به خودم تکون بدم‌ عکسو گرفتم. بشقاب روپاهامه . این طور حال ندارم. قشنگ میتونین بگین خانوم شما چرا آخه با این حالتون؟!


نظرات 8 + ارسال نظر
همه چی عالیه دوشنبه 27 شهریور 1402 ساعت 18:55

* انگور نوش جان
** جمع آوری رو خوب اومدی ...
*** راهکار مستند برای این جمع آوری داری لطفا بازگو نما و طیف عظیمی رو از ظلمات به نور رهنمون ساز.

راهکارم کجا بود بابا

زینب دوشنبه 27 شهریور 1402 ساعت 16:25

خواهر جونم برات بگه تو جمع خویشان مودب شوهر من هم مودب نشسته بودم که گفتن چرا شوهرت فلان کار رو نمیکنه
گفتم به دلیل پاره ای اتساعات جسمانی
جمع منفجر شد
حالا بار بعد جمع آوری اقصی نقاط بدن رو میگم
شمازه کارت بذار

من ارادتمندم به خدا

سارا دوشنبه 27 شهریور 1402 ساعت 12:16

امیدوارم حالتون بهتر شده باشه.
جمع آوری اقصی نقاط بدن، خیلی ترکیب قشنگی بود. قشنگ حق مطلب و ادا می کنه

خیلی ممنونم
میخوام خیلی مودبانه منظورو برسونم

لیمو دوشنبه 27 شهریور 1402 ساعت 10:22 https://lemonn.blogsky.com/

+این مدل انگور رو دوست دارم. نوش جان.
در حال حاضر کلی کار برای انجام دادن دارم و الان به ذهنم رسید برم لیستشون کنم شاید از این حس خمودگی و له بودن دربیام و انجامشون بدم.

جات خالی
وای می فهمم این لیست کارارو . خمودگی لامصب

مینا دوشنبه 27 شهریور 1402 ساعت 10:02

ایشا…بهتر و بهتر بشی ،،جنوب هم عالی باشه و خوش باشی حالا من فک کنم پنج ساله میخوام برم جنوب و نشده یا پول نبوده یا همسفر خوب یا هتل خوب یا همه شون بوده و من مشغول پول در اوردن بودم و وقت نداشتم
در مورد لقمه نونی ک از زیر پای فیل درمیاد،بنظرم شما خارج ازایران بهتر بتونی پول در بیاری ،،نمیدونم چرا حسم اینه ،ولی چرا جمع نمیکنی بری؟ حیف شماس واقعن واس این مملکت داغون بنظرم !!!بنظرم میرسه روحیه ات ب اونور بیشتر میخوره ،،شایدم اشتباه میکنم،،اگه میخوای بری تا جوونی برو ،،بعد سخت میشه ،،کانادا تا دوسال دیگه ویزای توریستی رو ب کار تبدیل میکنه ،دوست من خودش توریستی گرفت رفت الان تبدیلش کرده ب ویزای کار ،،

ایشالله برم جاتو خالی می کنم میناجون

رضوان دوشنبه 27 شهریور 1402 ساعت 06:10 http://nachagh.blogsky.com

بازم بگو
۴تریلی از رو ادم رد بشه جالب بود روزی زیر پای فیل یا نه زیر کوه هیمالیاست.قشنگ بود.روزی به خانه ام سرازیر شده با مزه است.
من به هدف نوشته فکر نمیکنم از بند بند اون حظ می برم

ممنونم رضوان جانم

فرشته دوشنبه 27 شهریور 1402 ساعت 05:56

نوش جان امروز روز بهتری خواهد بود

ممنونم فرشته جان

سمیرا یکشنبه 26 شهریور 1402 ساعت 23:01

نوش جونت انگور چه شعر قشنگ بود، فاضل نظری واقعا عالیه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد