دیگه کلا فخامت نوشته های وبلاگ داره سر به آسمون میسایه:) یعنی چیزی که امروز میخوام براتون بنویسم ترکیب علم و تجربه ی زیسته با همه.
حتما در مورد پی ام اس یا همون premenstrual syndrom چیزایی شنیدین یا خوندین. خانوما چند روز مونده به دوره ی پریودشون حال روحیشون به هم می ریزه. بعضیا خیلی غمگین میشن، بعضیا پرخاشگر میشن و نمیشه بهشون گفت بالای چشمتون ابروعه و ...
چندوقتیه دارم فکر می کنم به چند و چون این سندروم در مورد خودم. انگار که تو این دوره به خاطر تغییرات هورمونی و پایین اومدن خلق، دیگه راهکارهای همیشگی برای فرار از مشکلات و آسیبای عمیق جواب نمیده. یعنی اون لایه محافظی که مارو نسبت به این مسائل بی تفاوت می کرد میره کنار. لایه هایی مثل کار کردن زیاد یا ورزش کردن یا تو اینترنت چرخیدن، الکل و سیگار و هر چیزی که باعث میشدن ما از فکر کردن به این چیزا پرهیز کنیم.
اما وقتی هورمونا باعث پایین اومدن خلق میشن، دسترسی به مشکلات و خاطره های ناراحت کننده خیلی سریع تر و راحت تر میشه. همین سرعتم باعث میشه محافظای همیشگی از کار بیفتن و آدم بره تو فاز تیره روزی و بدبختی. بره تو فاز اضطراب و بیقراری. بره تو فازی که قراره تاوون تموم هیجانای منفی سرکوب شده شو بده. همونایی که مدام با کار و نوشتن و ورزش کردن و .... روشون سرپوش میذاشت.
به گمونم اگر آدم مهارت مواجه شدن با هیجانهای منفیو پیدا کنه و بتونه درست مدیریتشون کنه و مدام از واقعیتا فرار نکنه، دوران پی ام اس راحت تری هم خواهد شد. یعنی یهو با حمله ی هیجانای خاطره های تلخ سرکوب شده مواجه نمیشه.
فقط اون قسمت که « ما شیمیدانها»
خدایا من رو به راه مستقیم هدایت کن و گرنه راه مستقیم رو به سمت خودم کج می کنم
من هیچ من نگاه
این اتفاقات بخاطراحتباس اب است ،،،،باید ب بدنت کمک کنی احتباس اب رو کمتر کنه
بنظرم دکتر برو،،دیگه سال ۲۰۲۳ اخه سالی نیس ک ادم نتونه بر بیماریهاش غلبه کنه ،،،ما شیمیدانها با هزاران دارو ب کمکتون اومدیم تا بهتون زندگی بهتر بدیم
میناجانم من که نگفتم غلبه نکردم یا فلان. گفتم بخش فیزیکال ماجرا یا همون احتباس آب و غیره، مارو میبره به سمت و سویی که مسائل ناراحت کننده خودشونو بیشتر نشون بدن. حرفمم این بود که میشه با این مسائل ناراحت کننده تو طول روزای دیگه رفتار بالغانه تری داشت تا تو این چند روز از شدت و حدتشون کمتر بشه.
دم شما شیمیدانها هم گرم واقعا ولی ما شیمی ندانها هم بالاخره یه چیزایی حالیمونه
من که قشنگ تبدیل به گرگینه میشم
توانایی پاره پوره کردن تمام آدمای دور و برم رو دارم
به خدا ناراحت میشم اگه فکر کنی همه رو سر وبلاگ و تپل خالی میکنم
قبلا اینجوری نبودم ،از اواسط دانشگاه شروع شد و هی هم بدتر میشه
اگه یه روز خودمو کشتم یا یکی دیگه رو بدونید قطعا تو این دوران بوده
ای وای گوزل بالاجان
سلام هنوز زندگی!
من یک زنم که این مشکل را داشته و برای درمان عواقب اون به
دکتر روان پزشک مراجعه کرده.
همیشه دربرابر خوردن دارو مقاومت کرده.
در نتیجه بسیار متحمل فشار شده.
اندر عواقب تغییرات هورمون ها هر ماه
یه ماجرای ناسازگاری وبه قول شما رفتار پرخاشگرانه داشته.
به شهلا آکوچکیان ، خانم دکتر روان پزشک (همکلاسی دوران دبرستانم)گفتم:«
شهلا!اینحور که هر ماه یکبار همسر را میشورم و میندازم رو بند رخت
دیگه بی برو و برگرد ایشان جان به لب میشه و فاتحه زندگی مشترک را میخواند
و جان خودش و بچه ها را نجات میده.من حریف خود نیستم اوضاع را
کم رنگ نگه دارم مث روزهای دیگر ماه.
فرمودند باید هالو پریدول خوردن و کربنات لیتیوم خوردن را زیر نظر من آغاز کنی.
.برای خود سوگواری کردم. وبی اعتنایی کردم.
به دامن خانم دکتر سرور آرمان روان پزشک (همسفر جبهه رفتن هام )در آویختم
تو میگی چه کنم ؟گفت مایعات در دوره ماهانه در بدن به خصوص مغز احتباس
پیدا می کند باید اَسِتازولامید که دفع کننده آب بدن است مصرف کنی،
تجمع آب در مغز رفتار پرخاشگرانه تو را باعث می شود .
ن نگران دستکاری سیستم بدن بودم
متوسل شدم به خانم دکتر مژگان کار احمدی فوق تخصص روان پزشکی کودک.
فرمودند از قبل به همسرت خبر بده چنین حالت مال تغییرات هورمونی توست
تا مدیریت روابط را در دست بگیرد و از خوردن دارو اجتناب کن حز.
ولی این مشکل همواره روابط من و همسر را تهدید کرده.
سلام رضوان جانم
چقدر اذیت شدین پس
هنوز زندگی جون منم یه مدت همین طوریا بودم دکتر اعصاب گفت سویاگل بخور یه قرص گیاهی هست می خوردم بهتر بودم بعد خودش خوب شد بعدم رفتم دکتر زنان گفت سویاگل نخور خودش دارو داد دیگه اصلا اون طور نمیشم البته خلقم بازم تغییر می کنه اما به اون شدت نیست اگر اذیتی یه دکتر برو
ممنونم که گفتی