هنوز زندگی

فروغ میگه: آه ای زندگی! منم که هنوز با همه پوچی از تو سرشارم...

هنوز زندگی

فروغ میگه: آه ای زندگی! منم که هنوز با همه پوچی از تو سرشارم...

امروز

امروز برای من جوری سخت و پر از فشار کار بود که شب، خیلی جدی مغزم باور کرده بود که دو روز گذشته:) یعنی چی؟ یعنی با خودم گفتم آخیش خداروشکر فردا چهارشنبه است . روزی که برنامه ی من بسیار سبکه!  کلندرمو که باز کردم واقعا باورم نمی شد که فردا سه شنبه است و یه برنامه ی خرکیی مثل امروز در پیشه:) 

اه از نهادم درومد وقتی این حقیقت تلخو فهمیدم:) اما خب گفتم عیب نداره. بذار برم یه دوش آب گرم بگیرم خستگی امروزو بشوره ببره با خودش. شبم می خوابم و فردا حتما دوباره باطریم شارژ میشه! یعنی امیدوارم. کلا چاره ای هم ندارم و این همه قر و قمیش به هیچ کارم نمیاد رسما:))

این که از این. هنوز از همسایه ها دنگ قفل جدیدو نگرفتم! این طور مستغنی و دست و دلبازم یعنی. اما خب در واقع وقت نکردم چیزی روی تابلو اعلانات بزنم و ربطی به استغنام نداره! ربطش فقط سر شلوغی بوده و بس! 

گروه واتساپی و تلگرامی هم داریم. اما خب بعد از داستانهای اخیر خیلیا دیگه نمیتونن راحت به این شبگه ها دسترسی داشته باشن و سینشون شده لانگ تایم اگو یا بیتوین عه مانث! 

در نتیجه رو آوردیم به تابلو اعلانات و روش اولد اسکول قلم و کاغذ! آهان اینو گفتم یادم رفت براتون بگم که دکتر غددی که شنبه رفتم، یک انسان ارزشی بود و منشی آقا داشت و  نیز به گلوی من دست نزد واسه معاینه و حتی اصل قدیمی  و پرطرفداردکترا محرمنو هم قبول نداشت واسه محکم کاری دوری از گناه!!  نیز گفت جواب آزمایشمو از طریق ایتا بفرستم! ایتا چیه؟ هیچی یه پیامرسان ملی میهنی وطنی جایگزین بین المللیا:/

خلاصه که این بود قصه ی پر غصه ی امروز ما . غصه نداشت ولی . بیشتر نیاز به سرلوحه ی گت تو گدر مجدد داشت!