هنوز زندگی

فروغ میگه: آه ای زندگی! منم که هنوز با همه پوچی از تو سرشارم...

هنوز زندگی

فروغ میگه: آه ای زندگی! منم که هنوز با همه پوچی از تو سرشارم...

من این کنج زندون ماتم زده، تو بیرون ازینجا تو رویای من

کلا امروزو با ترانه ی  زندون حسین زمان شروع کردم و میخوام  با همونم تموم کنم. خیلی شرح حال من این روزاست. 

خونه مادرم رفتم ولی حالم اصلا بهتر نشد. هر چقدرم پرت و پلا گفتم و گفتیم و خندیدیم، اما یه چیزی افتاده رو قلبم  و سنگین کرده کارو. حتی تو مرکز پوست هم ، خانوما دوتا از دوستای خوبمن و سرشار از انرژی خوب . یعنی امروز رسما دوپینگ کردم اما نمیدونم چرا روم اثر نمیذارن. 

حتی امشب احساس می کنم از دوست هم دلخورم. هرچند این دلخوری همش به خاطر فکرای ریسه ای و بدون شاهد و مدرکمه، اما قشنگ به این نتیجه رسیدم که اونم کنارم گذاشته. احساس می کنم همه کنارم گذاشتن. 

نپو، خیلی ذهنمو خراب کرده تو این زمینه. رسما با یه بهونه ی واهی ولم کرد. همه چیو فراموش کرد. اون سبقه ی  دوستی. چند ساله رو، خیلی راحت کنار گذاشت. دوست هم میتونه همین کارو بکنه. هرچند نمی کنه میدونم. اما خب امشب به این نتیجه رسیدم با خودم که هروقت خودش میخواد، هست. هروقت خودش حالشو داره. بی توجه به حال من. 

هرچند واقعا اینا همش فکرای بی اساس منه به دلیل حال بد. خواستم بگم که چقدر به هم ریختم و چه چیزایی میاد تو سرم. دکتری که مزوتراپی کرد، قرص هورمونی داده واسه ریزش موهام و گوگل کردم رسما گرخیدم!  عوارضش و هشداراش یجوری بود که یه صدایی تو سرم نهیب زد، بالام جان چه کاریه آخه؟!  پاشو برو موهاتو از ته بزن با نمره چهار! اون وقت دیگه متوجه ریزششون هم نوشتی. از شدت ریزی به چشم نمیان اصلا:)

این که ازاین. حالا میدونم تو گوگل در مورد استامینوفن هم همینقدر عوارض ردیف شده . در واقع این چیزایی که مینویسن خیلی وقتا یک در میلیاردم ممکنه اتفاق نیفته! اما چه کنم وسواس آسیب پذیری من در حال حاضر حکومت می کنه و میگه تو همون یه نفر بدبخت تو خیل یه میلیاردنفری!

یه چیزیم بگم در راستای به هم ریختن اوضاع ذهنی و برم! یه ندایی تو سرم هر ثانیه یه بار اکو میشه . بردار به دی لوییس پیام بده! زنگ بزن بهش و فردا برو ببینش! 

یه ندای دیگه میگه، چقدر فلانی سابق گناه داره و طفلکه. چرا این جوری شد؟ چی کی کجا مارو به اینجا رسوند؟ بعدم گریم میگیره. 

یه ندای دیگه هم پس زمینه است. مثل موسیقی پس زمینه شکل ترجیع بند تکرار می کنه تو یه لوزر تنهای غرق شده ای. بیخودی داری دست و پا میزنی. 

حالا با غم انگیز ترین حالت خود! چه جوری باید بخوابم اصلا. 

کاش یه دونه ازین طبیعت گردیای چهارصبحی ثبت نام کرده بودم واسه فردا. ازینا که میری و چاک چاک برمیگردی  و تا دوروز اصلا یادت میره لیلی زن بود یا مرد.