هنوز زندگی

فروغ میگه: آه ای زندگی! منم که هنوز با همه پوچی از تو سرشارم...

هنوز زندگی

فروغ میگه: آه ای زندگی! منم که هنوز با همه پوچی از تو سرشارم...

شونزدهم اسفند چه هوایی شده ولی

امروز ورزش کردم. راستی تصمیم گرفتم ورزشو برنامه هر روزش بکنم. یعنی هر روز یه ساعت. بیست دقیقه گرم  کردن و این داستانا مابقیشم یه روز پا، یه روز بازو، یه روزم شکم و پشت. یه روزم فول بادی و همین طور بین این برنامه بچرخم به جای برنامه سنگین ولی سه روز در هفته.  اینجوری حالمم بهتره . یعنی دیروز و امروز که خیلی خوب بوده. 

چهارساعت قرار کاری داشتم که شد دوساعت. هر دو ساعتو فکر می کنم به خاطر تنبیه کردن کنسل کردم. حالا داستان طولانیی داره در واقع. یه کمیشم برمیگرده به اینکه پروتکل تعریف نمی کنم واسه کارم و ساعتاش. آدما هم تو ایران وقتی می بینن خبری نیست هر جوری میخوان رفتار می کنن. یکی از رزولوشنای سال جدید کاریم در واقع مشخص کردن چارچوب خیلی جدی هست. 

بعد از تموم شدن این دوساعتم میخوام بزنم به چاک جعده. در واقع چاک خیابون. هوا یجوریه که اگه بشینی تو خونه باختی. 

بالا و خانومش دو شب پیش اومدن پیشم و یه کادو سوزپرایزی آوردن . خیلی خوبه. خیلی کیف کردم باهاش. چون برای خودم اسکوروچم هیچ وقت نمیخریدم و حالا که کادو گرفتمش خیلی کیف داد و در واقع نطلبیده و مرادطور بود. حوصله کنم عکسشو میذارم اینجا.