هنوز زندگی

فروغ میگه: آه ای زندگی! منم که هنوز با همه پوچی از تو سرشارم...

هنوز زندگی

فروغ میگه: آه ای زندگی! منم که هنوز با همه پوچی از تو سرشارم...

بیست و نهم دیماه و درست کردن خرابیها

دیروز تصمیم به تعمیر در ورودی و آینه و نیز کاشیای سرویس بهداشتی گرفتم. کارهایی که هیچ وقت خودم به تنهایی انجامشون ندادم.  دیشب از شدت استرس خوابم نمیبرد. استرس این که  چرا و چطور و چگونه و نیز نکنه گند بزنم و گول بخورم و کار خراب بشه و پولم پودر. 

یه بخشیشو به خاطر شرایط بی اعتمادی و ناامنی مملکتمونه. نمیشه رو هیچی حساب کرد ولی خب یه بخشیشم برمیگرده به گیر و گورای شخصی خودم‌. وابستگی و حس بی کفایتی اینجور وقتا بدجوری خفتم می کنه.  یه صدایی تو سرم  مدام میگه نمیشه و نمیتونی و خراب می کنی فلذا ولش کن! 

کلی تلاش کردم مثلا که غلبه کنم به این صدا و همونطور که اون جیغ میزنه من کار خودمو بکنم‌. خلاصه که بعد از قرنی چشمم به جمال هفت و نیم صبح روشن شد! یه ساعت بعد در خونه از جا کنده شده و سوار بر سقف پراید راهی رنگ شدن شد. تو این سرما به گمونم یخ بزنم تا شنبه!

  دو ساعت بعد هم آینه کار اومد که خب سوتی داده بودم و اندازه ها اشتباه از آب دراومدن. قرار شد آینه جدید سفارش بده و یکشنبه بیاره برای نصب. 

بعدم این آقای مربوط به سرویس بهداشتی اومد و برآورد کرد کارو رفت. امروز اینترنت خطارم قطع کردن و نمیشه برام عکسی چیزی بفرسته. اینم داستانیه برای خودش. فرد بسیار بی حوصله ای هم هست دست بر قضا. 

پرده ها و پنجره ها احتیاج به شستشوی اساسی دارن و نیز فرشا. مبلارم که میخوام به مبارکی و میمنت عوض کنم. دیگه کاری نمیمونه واقعا. برای سرویس بهداشتی کابینت و آینه سفارش دادم خداکنه اندازه هام مثل آینه تو هال اشتباه از اب درنیاد و کابینت جا بگیره قشنگ. بزرگ و کوچیک بشه داستان خواهیم داشت. البته کوچیک که نه بیشتر نگران بزرگ بودن سایزشم. 

کاربیمه هم چهارشنبه زنگ زدم کارمند مرتبطش مرخصی بود. قرار شد شنبه تماس بگیرم دوباره. برای کار سند خونه هم شنبه یا یکشنبه میرم دنبالش تا درستش کنم. عملا مورد خاصی وجود نداره.  کارت عضویتمم باید بهمن دوباره تمدید کنم. همشم یاد خرداد بود یا تیر؟ گذشته میفتم. داستان یارو تپل اونور آب و تب تند عشقش که باعث جمع و جور کردن مدارکم شد. عدو و سبب خیر شدن دقیقا مصداقش همینجاست! یجوریم زود عرق کرد که رفت و پشت سرشم نگاه نکرد. مثل یه خواب پر حاشیه بود اومدن و رفتنش تو زندگیم! یه ماهم نشد ولی خیلی شلوغ پلوغ و فرسایشی. به سرعت یه خواب که وقتی بیدار میشی یه ذره درگیری و بعد فراموش میشه هم فراموش شد!