هنوز زندگی

فروغ میگه: آه ای زندگی! منم که هنوز با همه پوچی از تو سرشارم...

هنوز زندگی

فروغ میگه: آه ای زندگی! منم که هنوز با همه پوچی از تو سرشارم...

چهارم دیماه چه کردم

از دیروز استارت ورزش را مجدد زده ام. در نتیجه امروز هم ورزش عرق ریزونی کردم و بعد هم منتظر ماندم تا پیک کتاب و حوله ی سفارشی برادرزاده جان را بیاورد. بعد هم ناهار کم کربوهیدراتی خوردم. میوه هم ضمیمه شد و هندوانه مانده از یلدا هم بود البته.

 شلوارهایم را داده بودم برای رفع و رجوع مشکلات تنگی و گشادی و کوتاهی که خب تحویلشان گرفتم. یک دور کوچکی هم توی خیابانهای اطراف زدم بس که هوا تر و تمیز بود دلم نمی آمد برگردم خانه. به قول ه از پاساژ روباز برای خودم شال خریدم و بعد هم کمکی سبزیجات و برگشتم. 

این چند روز خیلی پول پودر کردم. هدیه برادرزاده ها، هدیه روز مادر که جلو جلو خریدم تا خیالم راحت شود. سرویس قابلمه و کارد آشپزخانه که بعد از مدتها نونوارشان کردم و قبلیها را تقریبا ریختم دور. 

برای خودم هم کاپشن و بوت خریدم . خلاصه ازینجور خاصه خرجیها که ته حسابم چیزی جا نگذاشت زیاد داشتم توی ده روز گذشته. اوضاع کار هم  به خاطر فراخی و حواشی داغان تر از همیشه شده. در نتیجه با این اوضاع پیش بینی خوبی برای خودم ندارم اصلا:)

از آن طرف هم زده والد و والده نزول اجلال کرده اند به منزل قشلاقیشان توی تهران. از همین حالا عزای آخر هفته ها را گرفته ام شدیدبس که جالب نیست داستان. 

کارم با داکتر هم همین جور مالان و نالان مانده. گفتم آخر هفته جلسه حضوری داشته باشیم بلکم من کمی شیم آن میم بالا بیاید و گت توگدر کنم و بزنم به دل کار. البته که بعید می دانم:)

خبری نیست زندگی طبق روال سابق در جریان است. سین دال را بگو که امروز احوالپرسی کرده بود. لابد هنوز امیدکی دارد بینوا. با آن وضع نادخ زندگیش نمی دانم امید به رابطه را از کجایش در می آورد! واقعا نمی دانم‌.

امروز هم این طوری گذشت. دی لوییس می گوید سرعت زندگی برایش بالاست. نمی داند دور زندگی من جوری در عین کندی تند می چرخد که گاهی پرتاب می شوم بیرون!

نظرات 1 + ارسال نظر
حسین یکشنبه 4 دی 1401 ساعت 22:30 https://darfarasoyzendegi.blogsky.com

دلتون شاد و بشادی باشید.
خریدهاتون هم مباررررررک باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد