قبلا در مورد آرایشگاهی که تو محلمون هست براتون نوشته بودم. مدیر و مالکش فی الواقع، آدم بسیار جالبیه. از ادایی و نازنازی نبودنش خیلی خوشم میاد و در مجموع بامزهاست از نظر من و هر چی میگه من غش میکنم از خنده .اما بقیه فقط برو بر به من و چیل بازم نگاه میکنن.
خواستم تو مقدمه از علاقهی قلبیم به آرایشگر مذکور بگم و این که امروز فهمیدم کلا این علاقه متقابله. جونم براتون بگه که ساعت دو بعدازظهر ازش وقت گرفته بودم برای کوتاه کردن پشت موکفتری، کامبیزیم. یه صفاییم گفتم بدم به سروصورت و ابرو چون کم کم داشتم مستربیوتی میشدم:))
خلاصه که رفتم و کارا انجام شد. بماند که آرایشگرقشنگم با یه لایت تو موهام موافقت کردن بدون وقت قبلی:) اینجا بود که فهمیدم واقعا بهم علاقه داره چون انصافا سر خودش و همکاراش به شدت شلوغ بود. موهام که چیتان فیتان شدن، راضی از کار، گفتم در مورد آرایش صورتشونم بپرسم .
پرسیدم و همین که گفتم عروسی مربوط به دوستمه، مدیرجان برگشت گفت حالا میک آپ آرایشگاهی واسه چیته؟ الان برو فلانی (تو لاین مژه) برات مژه یه هفتهای بذاره خودتم یه کرم پودر و رژ بزن برو عروسی. پولتم محفوظ تو جیبت:))
فکر کن فقط یه مدیر دیوونه میتونه یه مشتریو اینجوری راهنمایی کنه. تازه ادامه هم داد که پکیج میک آپ از هشتصد شروع میشه تا دو و خورده ای همشونم سروته یه کرباسن و قیمتا اداست:)) اینجا من دیگه داشتم قهقهه میزدم. اونم جدی و بلند بلند این توضیحاتو میداد. انگار نه انگار سالن پر مشتریه و میک آپ کارش دوتا پارتیشن اونورتر داره کار میکنه و ممکنه صداشو بشنوه:)
خلاصه هیچی دیگه کلا طومار آرایش صورت منو درهم پیچید. فلانی جون که کار مژه میکرد گفت میخوای برات مژههاتو لیفت کنم؟ منم که کلا این چیزارو از دم بیلمیرم چیه. مثل بچهای که به مامانش نگاه میکنه به مدیر سالن نگاه کردم. اونم با یه حال تاسفی گفت خداروشکر نود درصد خانوما شبیه تو نیستن وگرنه ماباید در اینجارو تخته میکردیم. نمیدونی لیفت مژه چیه؟ گفتم نه والا نمیدونم. لیفت ابرو دیدم ابروها شبیه گریم ابروی ابن ملجم تو سریال امام علی میشه ولی از مژه هیچ اطلاعی ندارم.
دیگه اونم دید وضعیت اینجوریه به فلانی جون توصیههایی درباب کار کرد و رفت. انصافا کار فلانیجونم خوب بود. مژههاو چشام چیزایی دیدن که به عمرشون ندیده بودن.
دیگه نخوام سرتونو درد بیارم حوالی هشت شب اومدم خونه. فردا هم وقت ناخون دارم و نییییز کاشت مژه موقت:) چون امروز لیفت مژه داشتم ترجیح خانوم مژهکار بر این بود که فردا مژهی یه هفتهایو برام بذاره.
یعنی من تو این یکی دو روزه تمام ساعتهایی که از آرایشگاه رفتن فرار کردمو به عنوان قرض قراره ادا کنم :)
آدم ناخودآگاه درک میکنه کی دوسش داره و از اون آدم خوشش میاد خوشگلیت افزون تر و مبارک ها باد
ممنونم سمیراجانم
پیشنهاد میکنم حتما برای میکاپ آرایشگاه برین حیف اون لباس ی میکاپ اروپایی نشه و ی عکس اتیله ای نگیرین نذارین اینستاگرام
پیج چیلای رو دیدین؟
سوری جانم چیلای قشنگ ازین اداییای خالصهگ کارشون قشنگ و نازه ولی خب قیمتاشون یاخداست
من برای عروسی فامیل دور رفتم گفتم ارایش پایه رو میخوام بدون هزینه اضافی بعد کنارمم چند نفر بودن میخواستن خیلی خفن بشن ارایشگره دم گوشم گفت اصلا نگی چند قراره بدی ها یواشکی کارتمو کشید وتامام
بهترین کارو تو و آرایشگره کردین به خدا
چه عاااالی. ایشون باید به عنوان آرایشگر نمونه سال معرفی بشه. حالا من هرچی آرایشگر میبینم یه سری کلمات قلنبه سلنبه - که حاضرم شرط ببندم معنی خیلی هاش رو هم نمیدونن - رو گرفتن و به همه از یک کنار میگن. بعدشم مینشوننت روی صندلی، یکی دو کیلو مواد آرایشی میچسبونن به صورتت تهشم از کار خودشون به به و چه چه میکنن.
آره واقعا. من که خیلی قبولش دارم
چه خوب ، ارایشگرت نظرش شبیه من بود ، اینطوری امکان بد شدن به حدااقل میرسه، رنگ رژهای تو خونه رو چک کن، ببین اوکی هست یا باید بخری ، خود من رژ لازم و کرم پودر لازمم
محبوبه جان من یه رژ بیشتر تو خونه ندارم:)))
مبارکت باشه
خدایی منم بودم میخندیدم
بقیه چقدر بی ذوقن
ممنونم گوزل بالاجان
وای خدای من
کاش شبیه این آرایشگرت سر کوچه ما هم بود.
الآن من پیش یکی میرم از خودم چند سال کوچکتره، به نظرم باید گلخونه میزد نه آرایشگاه
دستش خیلی سبکه! امروز صورت رو بند میکنه فرداش بلندتر از قبل اصلاحه!
منتها چون ادا تو کارش نیست و موقع حرف زدن صداش رو عوض نمیکنه و...، تنها گزینه ام هست...
وای این آرایشگر من عالیه کلنم جنگی کاار می کنه . منم فقط کار خودشو تو کوتاهی و رنگ دوست دارم
من امروز داشتم تلاش میکردم اسم اون مدیر ارایشگاه محلتون که قبلا در موردش گفته بودین و موهاتونو کوتاه کرده بود رو پیدا کنم و پیشنهاد بدم از اون راهنمایی بگیرین. یادم نیومد!!
ولی میبینم که به شکل نامحسوس امواجم رسیده,یک عدد مثبت اندیش الیف شافاک خوان نادم
یعنی واقعا پیشنهاد غافلگیرکننده ایم داد:)) امواجت رسید و منم نمیدونم کارمای کدوم کار خوبمو گرفتم و خلاصه که کلید اسرارطور رفتیم جلو
به به مبارکه!
حس ششم بهم میگه این عروسی یه طوری به یه کراش مرتبط میشه، یا خودش اونجاست یک آشنای مشترک، یه خانوم الکی انقدر به خودش نمیرسه و از چند ماه قبل برای عروسی 'یه دوست' برنامه ریزی نمیکنه، اونم طبق این تعریفای خودت که اهل این کارها نیستی در حالت عادی... بیا برامون تعریف کن
موناجونم فقط میخوام جلوی آشناهای قدیمی راه دور که میان، خودمو از تک و تا نندازم:)) نمیدونم چرا اینقدر مهم شده برام؟
البته یه چیزیم هستا، بس که یجوری یلخی و بیتفاوت شدم نسبت به همه چیز هی میخوام شورحسینی وارد کار کنم و به خودم بگم منم قاطی زندههام منم هستم:/
واقعا همینه. احساس میکنم همه چی یا از من گذشته یا داره میگذره یا نمیدونم چرا دیگه هیچی برام مهم نیست. این خیلی ناراحتم میکنه. واسه همین انگار شلوغکاری میکنم ولی بازم فایدهای نداره