هنوز زندگی

فروغ میگه: آه ای زندگی! منم که هنوز با همه پوچی از تو سرشارم...

هنوز زندگی

فروغ میگه: آه ای زندگی! منم که هنوز با همه پوچی از تو سرشارم...

خسته جان، بی سر و دل:)

دوره ی کارشناسی یه دوستی داشتم که شاعر هم بود.‌ تا اونجایی که ازش اطلاع دارم الان استاد دانشگاهه تو آمریکا. کلا  دوست و رفیقای اون دوره ی من اکثرا مهاجرت کردن‌. خلاصه کاری ندارم یه بار تو شب شعر دانشگاه، این دوست شاعرمون شعر ی خوند که  این یه مصرعش همیشه یادم مونده.‌ خسته جان، بی سر و دل به تمنای تو رفتم...

حالا از غروبی این یه مصرع افتاده رو زبونم.‌ هرچیم زور میزنم خودم مصرع بعدیو جفت و جور کنم، نمیتونم. همسر سابق خدای این کارا بود. یعنی کافی بود بهش دوتا کلمه بدی تا برات یه شعر تو وزن درست و با همه چی تحویلت بده.  دوست داشتم این استعدادشو. 

بگذریم، برسیم به چه کردم و چه شد امروز؟ هیچی دیگه طبق معمول امروز هم بیشتر اوقات به کار گذشت. وسطاش هی به خودم استراحت می دادم ولی خب واقعا مغزم پیاده شد و ساعت آخر رسما داشتم به لقای الهی می پیوستم. 

امروز ازون روزای بی انرژی  من بود. کسی ندونه فکر می کنه روزای دیگه مثلا مثل فرفره میچرخم. نه این طور نیست. به قول اون دوست خوش ذوقمون من از اول این بدنو دست دوم تحویل گرفتم و خلاصه موتور پیاده بود از همون اول:) ولی امروز دیگه واقعا یه سور زده بودم به تمام بی انرژیهای جهان. 

حالا نکته ی کنکوریش اینجاست که دقیقا تو یه همچین روز بی نای و توانی، کلندر پر ه و  روز ورزش نیز هست. حالا برای خالی نبودن عریضه و تیک خوردن کارا یه ورزش نصف و نیمه ای هم کردم. یعنی از شدت لاجونی جوری عرق می ریختم که واقعا صدای گریه ی حضار درومده بود. حالا حضار که میگم منظورم باجناق همون مارمولکه است که چند وقت پیشا راهیش کردم رفت.  یعنی یه چیزی به چشمم خورد که تشخیص اولیه ام مارمولک بود. هرچند ممکنه توهم هم زده باشم.  

در هرحال با یه همچین والذاریاتی ورزش تیک خورد. بقیه کلندریا هم تیک خوردن. اما خب خودمم چاکلز شدم:) یعنی الان یک عدد هنوز زندگی چاکلز در خدمت دوستان و خوانندگان جان هست. 

گفتم هنوز زندگی یادم افتاد به مینای  همیشه پرسان. دیدم این بچه منو از پارسال گرفتار پرسشاش کرده:) دیدم  وقتی کامنتدونی بسته بوده مجبور شدم در پاسخ به سوال مینای جان، یه پست بنویسم . اونم چی در باب پتوی سونا. خدا به سر شاهده مینا اگه پتوی سونا نخریده باشی باید خودمو ازین پنجره پرت کنم پایین:)) چون یجوری پیام گذاشته بودی انگار همین امشب اگه پتو به دستت نرسه دور از جون میری به دیدار پروردگار:)

بعدم این که یه عکس از محصولات خونگی هنوز زندگی براتون میذارم. از منجوق بافی که نتونستم به درآمد برسم بلکم ترشی کلمامو بفروشم یه کمک خرجی بشه واسه بزرگ کردن این هفت تا کچل ورپریده:)

نظرات 13 + ارسال نظر
مرمر به مینا پنج‌شنبه 20 مهر 1402 ساعت 07:53

اتفاقا مینا جون من به عنوان یک دخترزای دختر دوست که نه تا گیسو بلند آب پشت دست بریز چای جلوت بذار به جامعه تحویل دادم انواع و اقسام ترشی هارو تهیه نموده و استعمال مینمایم،موجودی یخچالم هم اکنون: ترشی کلم قرمز،ترشی بادمجون،ترشی آلو قرمز که متاسفانه رو به اتمامه و ترشی مخلوط و ترشی لیته هم بزودی در این مکان طبخ میگردد،البته هم اکنون سه کیلو بادمجون ریز هم مرا فرا میخواند که برم ترشیشون کنم
امضا:مرمر دختر دوست دخترزای ترشی پز ترشی خور ترشی دوست
پ.ن.اتفاقا دیروز نسیم جون ایده داد دخترامو ترشی بندازم،تا حالا ترشی دختر درست نکرده بودم،چطور به ذهن خودم نرسید،از نولید به مصرف، دیشب یکیشونو انداختم توی شیشه،ببینم اگه خوب شد بقیه هم بندازم،البته اگه خوب شد باید تولیدمم ببرم بالا

به به چقدر ترشی مختلف وومتنوع درست می کنی مرمر جان.
نه خب اگه دختراتو به هفت کچلون من میدی و طاقچه بالا میذاری دیگه زحمت ترشی انداختنشونو نکش

مینا چهارشنبه 19 مهر 1402 ساعت 16:49

ب زهره

زهره جون ترشی کدو فی الواقع لابد تو مایه ترشی بادمجونه و حتمن وجود داره، ولی نسیم فقط ترشی کلم قرمز دوس داره،باورت میشه من تو عمرم ترشی کلم قرمز نخوردم !!
ب مرمر

میبینی نسیم پسردوسته !!! من اینو قبلن هم فهمیده بودم !!

ما پسرزاها ترشی کلم قرمز میخوریم فقط

مینا چهارشنبه 19 مهر 1402 ساعت 15:41

سلام سلام ب همه دوستان


از همه خواهش میکنم حرفای نسیم رو ک مثلن ب من میگه تو گفتی حتی اگه پنجاه ملیون دارید پس لاکچرییی ،، جدی نگیرید و گول نخورید ،،طبیعیه ک برای سرمایه گذاری ٥٠ حداقل لازمه و اگه کمتر دارید راحت اونو خرج کنید و اصن ب فکر فردا نباشید !!! دنبال دلار و فلان نباشید. ..
من ک شخصن در ته هرم مازلو موندم و اسپا و خرید از اسنپ مارکت و دوتا کت مخمل و پتوی سونا و اسیستانت شخصی مال نسیم جونه و بس

گفتی پتوی سونا !!! وای یادته نسیم

اولین روزای اشنایی بود (ایکون این زن و شوهرایی ک مدام دارن دعوا میکنن و همه جد و اباد همو آباد میکنن ولی هی یهو خیلی مجلسی میگن وای یادته اولین روزا اینجوری و اونجوری !!)

خولاصه روزای اول بود ، شمام ک اون کامنتدونیت بسته بود ،چن باری خوندم و رد شدم ،بعد شما چپ میرفتی کج میومدی میگفتی خوابیدم تو پتوی سونا بیدار شدم از پتوی سونا دراومدم بعد دیگه منم پارسال خونه مون خیلی سرد بود و اصن اینارو میخوندم قاطی میکردم از شدت خواستن !!!دیگه یهو فهمیدم ی جایی داره تو وبلاگ بنام تماس با من ،اصن تو عمرم اینو ندیده بودم ب حضرت عباس، بعد از همه جالبتر ایمیل خودمم دادم گفتم اگه میشه بهم جواب رو ایمیل بزن (البته واقعن کار من جوریه ک همه بهم ایمیل میزنن و عادت دارم !!!) تو هم گفتی مینا من حوصله ایمیل ندارم ! از دیجی کالا خریدم !! دیگه منم رفتم ولی دیدم خیلی گرونه ،، نخریدم


اقا بیا ی کار بکن ،هر وخ دلتو زد این پتوههه ، پتوی سونات رو بفروش ب من ! دست دوم ارزون ! تو رو هم میشناسم ،بدم نمیاد !!

ترشیهات واقعن تحسین برانگیزه ،،جالبه خیلی قبلن ی عکس از خورشت قیمه گذاشتی دیوار پشت میز (خیلی هم کوچولو افتاده بود ،من فهمیدم کاغذ دیواریه ولی بنظرم سفید بود الان کرمی افتاد قشنگه…

ب باغبان

زهلم گتمیش چیه

خداوکیلی تو کدوم مرام و مسلکی آرزوها و خیال آدمو لاکچری می کنه؟ نه واقعا؟ من گفتم دستیار شخصی و کت و پنت هاوس و اینا میخوام. کاش داشته باشم. ندارم که:) چطوری لاکچریم آخه؟ اینا آرزوعه میناجون با واقعیت ویلا داشتن و تو خونه استخر دار زندگی کردن و حتی اگه پنجاه تومن داشتن تو حساب فرق داره:)
پنجاه تومن حقوق چهارماه یه کارمند طفلکیه ها:) میگم تو لاکچریی باز بگو نه. البته تو کار ملک و طلایی بیشتر:))
پتو سونارم نخریدی پس. من سال گذشته خیلی پاسخگو بودم که اومدم برات پست گذاشتم خدایی:) تو یه پولدار اسکوروچی

مرمر چهارشنبه 19 مهر 1402 ساعت 12:05

اوهو،نون و پنیر ارزونیتون دختر گیسو بلند آب پشت دست بریز جای جلو بذار نمیدیم بهتون(آیکون فامیل عروس از اون زبون درازاش)
جاریم ی دفعه داشت میگفت ما کلا خانوادگی پسرزاییم،خاله شوهرم بهش گفت پس برادرت چطوری دختر داره یا مامانت؟گفت خب دختر برادرمو زنداداشم دنیا آورده،مامانمم که از ی فامیل دیگه اس،اونجا بود که من فهمیدم پسرهارو باباها دنیا میارن،دخترهارو مامانا

گفتم که شما ترشی بندازینشون:) ما خودمون چند تا دختر زیر سر داریم. من شیش تا النگومو دستم کردم و رفتم خونه هاشون . دهناشونم بو کردم و دندونای خراب و سالمشونم چک کردم.
عروسام باید آفتاب مهتاب ندیده و صحیح سالم باشن

مرمر چهارشنبه 19 مهر 1402 ساعت 08:18

سلام

ای پسر دوست پسر زا،هفت تا کچل پسر؟خب حداقل یکیشونو دختر میزاییدی(انگار شرکت تولیدیه،مثلا فرمولشو عوض کنی دختر بشه)، بعد از این همه کار ،ی آبی پشت دستت بریزه،ی چایی بذاره جلوت،ایشششش
امضا :فالوئر دخترزای دختر دوست،من نه تا دختر گیسو بلند دارم،گفتم در جریان باشی به کس کسونشون نمیدم،در خونه ما نیایی ها

سلام مرمر جان
ما ژنمون پسرزاست خواهر وگرنه که من بدم نمیومد کنار این هفت تا کچل هفت تا هم گیسو بلند آب پشت دست بریز و چایی جلوت بذار داشته باشم.:)
بعدم این که شما گیسوبلنداتو ترشی بنداز بذار رو میز عکس بگیر:) ملت منت کچلای منو می کشن

باغبان چهارشنبه 19 مهر 1402 ساعت 07:50

آخه آدم خسته بدون سر و بدون دل حالی براش می مونه که تازه در تمنای یکی پاشه بره یه جایی؟!
تازه من همش این مصرع میاد سر زبونم الان که اینو خوندم:« همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم»! والا ! ببین!! چقدر قشنگ میگه، همه اش چشم شده بعد کاملا خیره خیره به تمنای یکی رفته، بیا از اون بگذر و بچسب به مشیری خودمون شعراشم دم دسته نمیخواد مصرع دوم براش پیدا کنی، ذهنتو اذیت کنی بره دنبال خاطرات!
اصلا اینهمه استعداد و خاطرات همسر سابق زهلم‌گتمیش است. مهاجرت دوستان هم دوره ای هم زهلم گتمیش است. اصلا یادآوری هرچی خاطره حسرتناک زهلم گتمیش است. بی انرژی بودن هم زهلم گتمیش است. اصلا فقط ما خوبیم همه که نمیفهمن!هعییییی. یکی بیاد جلوی منو بگیره!!
...
عکس خیلی چشم نوازه! موهاتونم قشنگه(جهت خالی نبودن عریضه )

واقعا باهات موافقم. همه ی این خاطرات جیگر شرحه کن زهلم گتمیشن. تو خوب بودنمونم من که هییییچ شکی ندارم و تامام

چشمتون چشم نواز می بینه

پت چهارشنبه 19 مهر 1402 ساعت 03:54

سلام
چه با مزه هستند ترشی هاتون. با نظم و ترتیب‌ یکجا نشسته.
سوال، سرشون فلزیه توش سرکه اسیدیه خراب نمیشه؟ زنگ نمیزنه؟
بدن دست دوم توصیف الان منه. پایین جنگ جهانیه، بالا جنگ داخلی. قبله رو پیدا کنم، رفع زحمت میکنم.

سلام پت جان
این شیشه ها خودشون اکثرا شیشه ترشیای آماده این که خریدم. معمولا طوریشون نمیشه.
ای بابا پس به تو هم انداختن که.

مونا چهارشنبه 19 مهر 1402 ساعت 00:01

حالا من سوال بپرسم
چاکلز یعنی چه؟

خیلی مودبانه و به قول خانوم شیرزاد تو فلافل از هم گسستن و پاره شدنه

توضیح این که خانوم شیرزاد به لفافه می گفتن فلافل

زهره سه‌شنبه 18 مهر 1402 ساعت 23:52 https://shahrivar03.blogsky.com/

وای اینقدر ذوق فرست شدن اشتباه نوشتم
بابا صدف بیوتی چیه!؟! ما خودمون «هنوز نیوز» داریم :)))))

یک توضیح به شدت ضروری! مینا جون من نه تا حالا ترشی کدو خوردم نه شنیدم. اشتباه تایپی بود

اگه می گفتی هنوز بیوتی خرسندتر میشدم
در مورد توضیح ضروریتم باید بگم واقعا پیشگیری بهتر از درمان است

سمیرا سه‌شنبه 18 مهر 1402 ساعت 23:08

ماشاالله به کدبانوگریت عزیزم همش منتظر بودم آپ کنی، خلاصه چشممون رو روشن کردی عزیزم

سمیرای عزیزم

قره بالا سه‌شنبه 18 مهر 1402 ساعت 23:02 http://Www.eccedentesiast33.blogsky.Com

میدونی که چقدر عاشق اون میزتم؟؟

دلم ترشی کلم میخواد
حالا شیشه ای چند؟

ناقابله گوزل بالاجان شما اشارتی بفرما دم درب با ایاب ذهاب و باربری شخصا برسونم بهت
اینا واسه نمونه و پشت ویترینن

زهره سه‌شنبه 18 مهر 1402 ساعت 22:54 https://shahrivar03.blogsky.com/

راستی فرست شدم الآن نه؟؟؟؟
تازه 5 دقیقه است فرستادی انگار
فعلاً برای جایزۀ من یک ترشی کدوت رفت

زهره جان یجوری گفتی فرست شدم کسی ندونه فکر می کنه پیج صدف بیوتیه:)
ترشی کلم:) نوزده شدی

زهره سه‌شنبه 18 مهر 1402 ساعت 22:53 https://shahrivar03.blogsky.com/

ای جان به اون کچل های ورپریده هنوز ورنیامده

ورنیومده چیه؟ دنبال زنم براشون. تا کی هی بشورم و بپزم و بخورن و بریزن و بپاشن. دیگه برن دنبال زندگیشون والا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد