هنوز زندگی

فروغ میگه: آه ای زندگی! منم که هنوز با همه پوچی از تو سرشارم...

هنوز زندگی

فروغ میگه: آه ای زندگی! منم که هنوز با همه پوچی از تو سرشارم...

غروب جمعه بیست و هشتم بهمن و تلاش برای غرق نشدن

دیروز و امروز حتی برای چند دقیقه هم از خونه بیرون نرفتم.  البته که اصلا خوب نیست . یعنی این اجتناب از پیاده روی و بیرون بردن آشغالا و خرید کردن روزانه خبر خوبی نیست. بوی دپرشن از اوضاع می شنوم و باید که کاری کنم. بعد از نوشتن این پست یک سر میرم خونه مادرم. هرچند اجتناب افسردگی میگه ولش کن بابا بی خیال. کجا میخوای بری؟ مگه اونجا چه خبره ؟ ولی من خوب این غول سیاه و بی سر و شکلو میشناسم. همینجوری بهت چنگ میزنه و با همین حرفا یه روز میرسی می بینی حال نداری حتی نفس بکشی. در نتیجه باید تو نطفه خفه کنی اقداماتشو!

 دیروزم یه شوک دیگه بهم وارد شد که هنوزآمادگی حرف زدن درباره شو ندارم. هنوز حالت بهت زدگی دارم از حرفایی که شنیدم. انگار تیر خلاص زدن بهم. دیگه رمق ندارم درست فکر کنم  و درست برنامه بریزم. بگذریم. هرچی که هست خوبیش به اینه که تموم میشه. خوبی همه ی هیجانها همینه چه منفی و چه مثبت گذرا هستن و باید فقط نتر سیم و ازشون فرار نکنیم.  البته که من بی نهایت غمگینم اما هنوز هم چیزای جدیدو نتونستم خوب هضم کنم. به قول معروف خبر کوتاه بود و سخت! درهر حال همینی که هست. فقط تونستم به دوستم توی پیام بگم اما خیلی فلت و بدون و ری اکشن خاصی تعریف می کردم. مثل مواردی که آدما شوکه شدن و به خاطر همینم نمیتونن گریه کنن و همچین چیزی. انگار نمیخوام باور کنم هنوز و رفتم توی فاز انکار. 

مربوط به دی لوییسه . کلا به قول دوستم هر چیز بدی وصل میشه به این آدم. میدونم که نقطه ی پایانش قطعا و رسما همین جا هست وخواهد بود اما باورش آزارم میده و میخوام ازش فرار کنم. نمایشی و نارسیس و وسواسی بودن این آدم ملغمه ای ازش ساخته که خودشم گیج کرده. تا اینجاش به من مربوط نیست ازونجایی به من مربوط میشه که با وجود دونستن این چیزا  این همه مدت بهش قلاب شدم. یعنی من هم گیر و گرفتاری عمیقی دارم. مسلما وابستگی یکی ازون چیزاست. اما این که انتخابام همیشه ناامن ترین آدمای دور و بر از آب در میان به خاطر گرفتاری رهاشدگیمه. هر چقدر یکی به لحاظ احساسی غیر قابل دسترس تره و اولویتش خودش و کارشه برای من جذابتره انگار. و البته قدرتمند بودن تو یه حوزه هم حداقل برام مهمه. این که دی لوییس آدم بسیار موفقی تو کارش هست و درآمد خیلی خوبی داره برای من نشونه قدرتشه. این به خاطر وابستگیه. 

ول کنیم این حرفارو . مهم اینه که الان باید خودمو  تا حدودی سالم و سلامت برسونم به یه ساحل امن . باید خودمو از دست این موجای غرق کننده ی رابطه ی اشتباه دور کنم. تمام تلاشمم همینه. زخمیم ولی. خیلی هم درد دارم.