هنوز زندگی

فروغ میگه: آه ای زندگی! منم که هنوز با همه پوچی از تو سرشارم...

هنوز زندگی

فروغ میگه: آه ای زندگی! منم که هنوز با همه پوچی از تو سرشارم...

هنوز یکم بهمنه و هنوز زندگی...

دی لوییس  عادتم داده به گوش کردن موسیقی کلاسیک. یک جور تربیت شنوایی طور. کم کم آرامبخشیش را حس می کنم و تمام مدت سعی م بر اینه یک چیزی توی فضای خوه پخش  بشه. خوبم هست انصافا. 

در رنگ شده امروز وصل شد و کلی از خوش قولی نقاش کیف کردم و در نتیجه حق الزحمه شو بی که چون بزنم یا پرس و جو کنم که آیا زیاد می گیره یا نه تمام و کمال و با خشنودی  دادم.  به خاطر کار درست بودنش هر چقدر می گفت هم می ارزید. اینا خوب بود ولی خب دیشب یه دزد احمق اومده و کفشای جاکفشیو جارو زده و برده. خداروشکر وسایل تو پارکینگو عصری بالا اینا بردن وگرنه بیشتر دلم می سوخت. دیگه کاریست که شده.  تا حالا 4بار دزد بهم زده . یه بار دوربین نازنینمو توی اون ویلای خراب شده  ازم زدن. یه بار کارت بانکیمو جلو روی خودم خالی کردن و  دوبارم کفشامو بردن.  حالا حواسمو جمعتر می کنم و توی راه پله هیچ کفشیو نمیذارم. 

کارای خونه رو خورد خورد انجام  میدم و در مجموع بد پیش نمیره. از آینه کار خبری نیست هنوز. سرویس بهداشتی کارم که کلا گذاشت رفت:{

مهسو گفت بیا چالش 60 روزه ایجاد ده عادت خوب شرکت کنیم. گفتم باشه. البته بعضیاشو من انجام میدم الانم. یکیشم همین ژورنال کردن روزمره جاته. یکیش آب زیاد خوردنه. یکیش ورزش سی دقیقه ای تو روزه. یکیش مدیتیشنه. یکیش مطالعه است. یکی دیگه اش الکل نخوردنه و بعدیم مواظب تغذیه بودن. یکی دیگه اش انجام یه کار حال خوب کنه و آخریم همون نوشتن موهبتا و یه همچین چیزی. آهان  کنترل استفاده از اینترنتم دهمیه در واقع!

از امروز شروع کردم  مثلا. هرچند هنوز ترک عادتهای قبلی سختن ولی خب چاره ای نیس.